عریضه ای به مدیران شهری، بهداشتی و انتظامی شهر
کد خبر: ۳۶۴۷۹۰
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۷ 22 January 2017
سر و صدای خودروی مدل بالا و شیکی که بی رحمانه باتوم های پلاستیکی (مانع پلاستیکی) مسیر ویژه اتوبوس را می شکست و له می کرد همه را متوجه خود نموده بود؛ انگار پیست اتومبیل رانی است و مسابقه گذاشته با خودروی حریفش. اگرچه مأمور راهنمایی در چند متری او قرار داشت و مهم تر این که در حاشیه خیابان بیش از 14 دانش آموز قد و نیم قد زیر تیغ سرمای زمستان، کیف به دست منتظر اتوبوس و شاهد دود و سر و صدای این راننده تک سرنشین بودند. خودکارم مات و حیران می خواست بنویسد چه دنیایی است!! از سویی چه کمرنگ شده حس نوع دوستی در برخی ها که حتی طفل معصومی که سرما صورتش را تغییر داده مورد توجه قرار نمی گیرد واز جانب دیگر برای نگه داشتن حرمت قانون و پلیس هم ترمزنمی زند و بی توجه می راند!!عقربه ساعت در محدوده 12 ظهر جا خوش کرده بود. با همکار عکاسم از چهارراه بسیج تا مسجد انقلاب همراه شدم. فلاش دوربین با عجله سوژه شکار می کرد و قلمم گاهی روی کاغذ می رقصید و گاهی می گریست!
عریضه گل ها برای شهردار
گل های حاشیه پیاده رو اگرچه در خواب زمستانی بودند ولی عریضه ای برای شهردار داشتند؛ آقای شهردار زمستان است و هنگام استراحتمان اما از سویی زیرآوار برگ ها قرار گرفتیم  و برگ ها در لابه لای گل ها جا خوش کرده اند و از سویی همسایه ها بی رحمانه زباله می ریزند و زباله ها همچون زالو ما را می  آزارد. 
36 اسکان غیر مجاز 
اسکان موقت زباله در کنار گل ها ما را در مقابل عابران شرمنده می کند به خصوص که 36 اسکان غیرمجاز(تجمع زباله) را همسایه ها به حاشیه گل ها تحمیل کرده اند و صدای سطل های زباله را که در چند قدمی آن ها قرار دارد، نمی شنوند؛ سطل ها خالی ولی حاشیه گل ها پر از مزاحم.
آقای شهردار ما گل ها و درخت ها تنفس گاه های شهر هستیم ولی اسکان های غیرمجاز به لانه میکروب ها تبدیل شده است. آقای شهردار این عریضه را هم بخوانید.
پیرمرد کارتن نشین کنار ترازویش نشسته و منتظر است عابران، خود را وزن کنند ولی تراکت های حراج حراج که روی شیشه برخی واحدهای تجاری نصب شده نیز حکایت از آن دارد که بسیاری از کسبه در انتظار مشتری هستند و مشتری ها در حال سنجش توانایی خود برای خرید می باشند.
3 مشتری در 15 مغازه
در 15 مغازه ای که می شمارم فقط 3 مشتری در داخل 2 مغازه دیده می شود؛ حال آن ها قیمت می پرسند یا خرید می نمایند معلوم نبود. همکارم گفت: بخوان حراج بفهم راکد راکد!!
هیاهوی میدان شهید داشت میهمان گوش هایم می شد که فلوت مردی که به دیوار بانک تکیه زده بود مهمان چشمانم شد. جالب بود که همکارم گفت مدتی است شکل جدید تکدی گری پیدا شده و بعضی با ساز و فلوت و ... گدایی می کنند و تا پول نگیرند رهایت نمی کنند. البته چندان توجهی از سوی عابران به وی نمی شد ولی او همچنان فلوت می زد.
تندیس محمدزاده که روزگاری تنها چاروق دوز استان بود از جایگاه نصب آگهی ها راضی نیست. آگهی های نیمه پاره روی دیوار های اطراف میدان و جایگاه مخصوص نصب آگهی از زیبایی میدان کاسته و مثل این که مدت هاست کارگران شهرداری دستی به سر و وضع موارد یاد شده نزده اند.
در میان واحدهای تجاری، سوپرمارکت ها و فروشندگان مواد غذایی مستثنی هستند و توفان رکود به آن ها نرسیده و مشتری دارند.
مجاز و غیر مجاز 
در خیابان سبزه میدان از شیر مرغ تا جان آدمیزاد وجود دارد(از مجاز تا غیرمجاز)! قیمت نیز نسبت به برخی خیابان ها مناسب تر است همه نوع اجناس چشم نوازی می کند از انگشتر، واکسی، پوستر، کلاه کرکی، انواع خوراکی ها تا پوشاک و ... اما برخی از خوراکی ها بدون این که درون یخچال یا در حلقه حفاظت بهداشتی قرار گیرند به وفور دیده می شوند انگار این نقطه ای کور برای بازرسان بهداشت است و لذا از دید آن ها دور مانده است.
 این نکته وقتی روی کاغذ خبر پررنگ می شود که چشمانم این نوع واحدهای تجاری را می شمارد و عدد آن ها بیش از 3 برابر انگشتانم می شود با خود می گویم حتما مأموران بهداشت، بی اطلاع اند.
 البته وقتی به اول یکی از کوچه ها می رسم، همکارم گفت: اینجا حتی ... هم می فروشند گفتم: لابد مأموران انتظامی بی خبرند. 
بگذریم سوژه های فراوانی روی کاغذ خبرم نشست که برخی نوشتنی نیست و برخی در حوصله این گزارش نمی گنجد و شاید لیوان صبر مخاطبان را سرریز نماید اما فراموش نمی کنم صفا، صمیمیت و انصاف اهالی نیز محسوس بود به خصوص شغل هایی را که ترجمانی بود از سنت ها، گویش ها و آداب این دیار، به خوبی می توانستی ببینی گنجینه فرهنگ ها و اقوام را ولو این که مسافر باشی مانند من که مسافر این دیار بودم.
بدیهی است در این صورت از جذابیت بیشتری نیز برخوردار باشد. بالاخره تا گشت و گذاری دیگر بدرود./روزنامه خراسان شمالی
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار