به گزارش تابناک کهگیلویه وبویراحمد ، سیدعلی عباس محدث ، طی یادداشتی نوشت : بی هیچ مقدمهای علمی و جامعه شناختی و بدون نام بردن از آخرین موارد خودکشی دانش آموزان کلاس ششمی در شهرهای یاسوج و چرام، چون میدانم که هر ایده و نظریهای علمی، اگر در سنگ اثر بکند در دولتمردان و مجلسیون حال ما اثری ندارد، چند نکته را به استاندار محترم استان متذکر میشوم تا حداقل وقتی نمیتواند به بزرگترین اشتباه خود در تقبل مسئولیت اجرایی استان اعتراف کند، بداند که مردم فهمیده اند که بی خیالترین مسئول تاریخ استان در مقابل اتفاقات ناشی از ضعف مدیریت و اجاره دادن مسئولیتها به نمایندگان است.
در زمانی که فرماندار انقلابی شهرمان به جای چاره اندیشی در حل مشکلات مردم، رسانه ها، یعنی تنها ابزار نظارتی و امانتدار مردم را به دادگاه میکشاند و استاندار استان هم بی خیال مدیران و فضای مدیریتی استان شده و نمایندگان هم مسرور جشنهای باشکوه انتخاباتی خود هستند، قلب مان از وصیت نامه دختر ۱۲ ساله یاسوجی و قلب از تپش ماندۀ پسر ۱۳ سالۀ چرامی محزون شد.
- جناب آقای احمدزاده؛ قبل از بیان عرائضم یک جمله از سی رایت میلز جامعه شناسی آمریکایی عرض میکنم که میگوید، (ملاک مسئله بودن یک پدیده در جامعه، آزار دهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است).
سؤال؛ - در مقابل این همه خودکشی که در دوسال گذشته داشتیم، تاکنون حتی یک نفر از مسئولان استان بویژه معاون سیاسی استاندار که خود مدیریت کلان نظارت بر حوزۀ آسیبهای اجتماعی استان را به عهده دارند، نه به مردم پاسخگو بودند و نه به رسانهها پاسخی داده اند. آیا ممکن است صورتجلسات کمیته آسیبهای استان را رسانهای بفرمائید تا مردم در جریان تدابیر مسئولان خود قرار بگیرند؟ شاید از آزرده شدن در مرگ جوانان شان کمی کاسته شد.
- - تنگناهای اقتصادی، رشد بی رویۀ قیمت ها، تورم سرسام آور، عدم نظارت بر بازار، محرومیت از هر گونه تولید در کنار روابط ناسالم مدیریتی استان، خودکشی را برای این سبک از زندگی، طبیعی کرده است. علیرغم پرداخت وامهای اشتغالزایی که دستگاههای مختلف استان بدون از یک مورد اشتغال واقعی در ده سال گذشته، هیچ تغییری در سفرههای خالی مردم صورت نگرفته است.
اگر فرضاً پرداخت تسهیلات کم بهره در بهزیستی استان را در ده سال گذشته تا الان در نظر بگیریم، هیچ مددجوی وابسته به مستمری ماهیانه را نباید میداشتیم. تا جائیکه در دو سال گذشته، پرداخت وام علاوه بر خود معلول و فرد مستمری بگیر حتی به خانوادهها و منسوبین جامعه هدف سازمان هم تعلق گرفته است. ولی آمار مستمری بگیران نیز افزایش بیشتری داشته است. چرا نمیپرسید که چه کسانی از تسهیلات کم بهره استان استفاده میکنند؟ اینهایی که هر ماه برقراری مستمری میشوند، از کجا آمده اند؟
- - مستمراً در دستگاهای متولی آسیبهای اجتماعی، اعتبارات کلانی را تحت عنوان پیشگیری و کاهش خودکشی به صورت مستقیم و یا با پرداخت به NGOها و مراکز مثبت و مؤسسات به اصطلاح مشاورهای عملاً هزینه میکنند، ولی چون تماماً صوری، سندسازی، رفاقتی مصرف میشود، کمترین بازخورد را در زندگی مردم ندارند. متأسفانه پیگیری و نظارت کنندهای نه در خود دستگاهها و نه در خارج از آنها نیست. سهم این مردم از اعتبارات حوزههای مختلف آسیب شناختی چیه؟
- - با انتصابات معاملهای مدیران و بی خیالی حضرتعالی در نظارت و بازرسی از مدیریتهای تحمیلی، باید منتظر پایینتر آمدن سن خودکشی و افزایش نرخ آماری آن هم باشیم. آیا وقت آن نیست که علاوه بر نمایندگان، خدا را هم در نظر بگیرید؟
- - روان شناسان استان مکرراً عنوان میکنند که نباید آمار واقعی خودکشی رسانهای شود. چرا؟ چون به هیجانات و التهاب موجود در جامعه افزوده میشود و نتیجهای مثبت را نخواهد داشت. اکنون که مدیریت استان کاملاً بی خیال جامعه و آسیب هایش بوده، نمایندگان مجلس هم که فقط به فکر صندلیهایی هستند که در مدیریت استان رزرو کرده اند، دانشگاهها نیز به حکم مدیریتهای سفارشی نه شایسته مدار، خود را از فضای موجود دور نگه داشته اند، و متأسفانه دولت مردان کلان هم به دلیل گرفتار شدن در باتلاق جبهه پایداری، بدتر از دولت قبل به آمارها توجه دارند و در هیچ زمینهای به واقعیتها نگاه نمیکنند و در فضای اجتماعی – فرهنگی استان نیستند، آیا همین که مردمی با صبر و حوصله داریم، کافی نیست؟
پیشنهاداتی در شأن مدیریت استان.
جناب آقای استاندار؛ حالا که هیچ تدبیری برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی ندارید و به تبعیت از اوامر نمایندگان بی کفایت، مدیریت بسیاری از دستگاههای اجرایی مربوطه را به محاق برده اید، دستور بفرمائید تا مراسم ختمی در شأن پسران و دختران استان مان برگذار کنیم. اتفاقاً در این ایام، نمایندگان و نامزدهای انتخاباتی با حضور حداکثری استقبال خواهند کرد.
حداقل بهتر از آن است که رسانهها را دادگاهی و اموات خود را در غربت خاک کنیم.
- شما که در دو سال گذشته عملاً دستگاهها و حوزههای متولی آسیبهای اجتماعی مثل معاونت سیاسی، مدیرکل امور اجتماعی استانداری، سازمان بهزیستی، آموزش و پرورش و بویژه دانشگاهاهها را با بی خیالی رها کرده و یا از اسب و اصل انداخته اید و دولتی را که قرار بود آمارگرایی نکند، با آمارهای کذایی و بی مبنا سرگرم و اقناع داشته اید، یک بار هم در صدا و سیمای استان برای این نونهالانی که به جای کسبِ مهارتِ با گِل بازی، نظریۀ خودکشی امیل دورکیم را معنا کردند، گریه کنید تا دلمان بسوزد.
و، اما دخترم، پسرم، آنجایی که رفتید، مهربانی هست، امید هست و شاید وابستگی به آنچه که اینجا از شما دریغ کردند هم باشد.
عزیزان دلم.
به کسانی که علت مرگ تان را پرسیدند بگویید که عروسک مان گم شد، آمدیم اینجا بازی کنیم.