کد خبر: ۸۰۷۶۲۹
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۴ 20 December 2019

به گزارش «تابناک هرمزگان»؛ در این متن گفتگوی زهرا طیاری با برادر شهید طلبه علی یار رستمی را میخوانید؛
لطفاً خودتون رو معرفی کنید؟
بنده پرویز رستمی برادر شهید طلبه علی یار رستمی هستم.
طلبه شهید تا چه مقطعی درس خواند؟
علی یار متولد ۱ فروردین ۱۳۴۸ است که در روستای آغاسین از توابع دهستان سیاهو بخش مرکزی بندرعباس به دنیا آمد، ایشان تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به اتمام رساند و دوران راهنمایی به بندرعباس آمدند. سال اول راهنمایی در بندرعباس بود و سال دوم به اصفهان رفت، بعد از یک‌سال که از اصفهان برگشت، سال سوم راهنمایی بود که تصمیم گرفت وارد حوزه علمیه شود و تحصیلات خود را در حوزه ادامه داد.

شما چند خواهر و برادر هستید؟
ما چهار برادر و دوخواهریم.

دوران کودکی و نوجوانی شهید چگونه بود؟
در کودکی خیلی نسبت به خانواده مقید بودند و تلاش میکردند با خانواده مهربان باشند. بسیار خوش قول بودند و حرفی که میزدند یا قولی که میدادند سر حرف یا قولشان میماندند. تابستانها به کلاس قرآن میرفتند با وجود اینکه سن کمی داشتند اما در روستا قرآن تدریس می‌کردند و دانش آموزانی که اهل همان روستا بودند سرکلاس ایشان حاضر می‌شدند.

یعنی از نوجوانی کلاس قرآن را برای هم روستایی ها برگزار میکردند؟
بله، خیلی به مسائل دینی و قرآنی علاقه مند بودند.

آیا ویژگی خاصی درون برادر خود دیدید که باعث شد به مقام شهادت برسند؟
به نظر من نکته‌ای که توانست کمکش کند ولایت پذیری بود، به دستورات امام اهمیت می‌دادند. با اینکه سنش کم بود اما وقتی امام از مردم خواست به جبهه بروند ایشان نگفتند من چرا بروم ، حتی از من مشورت گرفتند که برادر من چکار کنم؟من گفتم نظر خودت است. خیلی پافشاری می‌کرد که با همین سن کمش برود جبهه ، اطاعت پذیری از امام توانست ایشان را به درجه والای شهادت برساند.

طلبه شهید اهل ورزش هم بودند؟
ورزش بله، در روستا طبق معمول اکثراً پیاده‌روی زیاد می‌کردند. در حد دومیدانی و فوتبال توانمند بودند.

ایشان ازدواج کرده بودند؟
خیر، مجرد بودند.

چه سالی اعزام شدند و چه سالی به شهادت رسیدند؟
سال 64 اعزام شدند و 4/10/64 در خرمشهر به شهادت رسیدند. از اعزام تا شهادت‌شان یکی دو ماه بیشتر طول نکشید.

زمانی که در جبهه بودند با شهید ارتباطی داشتید؟
وقتی جبهه بودند گاهی یک‌سری مکاتبات انجام می‌دادند مثلاً نامه می‌دادند دست کسی که من فلان جا هستم و مشکلی ندارم.

برای مرخصی هم برگشته بودند طی ماه‌های اعزام؟
مرخصی نه، می‌گفتند می‌آیم ولی نیامدند متأسفانه.

خاطره ای از کودکی یا نوجوانی شهید یادتان هست؟
آن زمان ما مستأجر بودیم، من یک موتورسیکلت داشتم می‌گفت موتور رو بده من می‌خوام برم جایی بیشتر با موتور بود گاهی من برای کاری چندبار ایشان رو می‌فرستادم می‌گفتم شاید عصبانی بشوند اما اصلاً عصبانی نمی‌شدند صبر و تحملش زیاد بود پدرم هم خیلی صبور بودند حتی به پدرم که صبور بودند هم می‌گفتند پسرت بیشتر صبور است کمتر کسی پیدا می‌شود که صبور باشد و عصبی نشود ، حتی خم به آبرو نیاورد خیلی هم سخت است که آدم با توجه به اینکه میل باطنی کاری کند که عصبانی نشود و خودش را کنترل کند.

به نظر شما مادرتان ایشان را چگونه تربیت کردند که به چنین مقامی دست یافتند؟
مادرم مراسم‌های سینه‌زنی و سخنرانی علما زیاد شرکت می‌کردند و شنیدیم در همین مراسمات وقتی برای امام حسین(ع) گریه می‌کردند به علی شیر می‌دادند و این بی‌تأثیر نبوده است.

زمانی که خبر شهادت را شنیدید را یادتان هست؟
تلفنی به من شد و اولین کسی که به من خبر دادند حاج بختیار احمدی از بستگان ما هستند ، آن دوران مسئول اعزام نیروهای بخش سیاهو بودند و زنگ زد که فلانی شما هم به جلگه خانواده شهدا پیوستید و برادر دیگر ندارید، من مکث کردم و بلافاصله بعد از آن آقای تلال (یکی از مسئولین بنیاد شهید بندرعباس) تماس گرفتند و خبر شهادت را رساندند و من تمایل داشتم بیشتر بدانم ایشان محبت کردند و رفتیم سردخانه و چهره منور شهید را زیارت کردیم.

اطلاع دارید که چطور شهید شدند؟
تنها چیزی که پرسیدم در کربلای 4 یک عملیات ناموفقی بوده که ایشان در حین عملیات تیر می‌خورند و به شهادت می‌رسند.

بنظرتان هدف شهید از جبهه رفتن چه بود؟چون خیلی از جوانان می‌گویند وظیفه‌ام نیست چرا باید بروم؟
واقعیتش شهید یک طلبه بودند قطعاً محیط حوزه علمیه و کار علمای دین این بود که افراد را تربیت کنند که با مفاهیم دینی آشنا شوند. شاید من بگویم که ورودش به حوزه علمیه بود که ایشان راه‌ خود را مشخص کردند یکی از راه‌ها می‌تواند همین باشد در واقع شهید اگر یک انرژی نهفته‌ای در وجودش داشت همین «حوزه علمیه» بود که توانست کمکش کند این راه که اصیل هم هست دست پیدا کند.

حرفی دارید به جوانان امروزی بزنید که بدانند چگونه باید راه شهیدان را ادامه دهند؟
بعنوان یک مسلمان باور من این است که این کشور ، کشور امام زمانی است چه بخواهیم و چه نخواهیم و ما رسالتی داریم که باید تلاش کنیم به آن رسالت برسیم.
انتهای پیام/*

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار